به گزارش پایگاه خبری بورس پرس، میلاد نصیری با انتشار مطلبی با عنوان ” از رویا تا واقعیت” در دنیای اقتصاد اعلام کرد: اکثر معاملهگران پس از یادگیری اولین مباحث آموزشی این ذهنیت را دارند که برای همیشه از امواج خروشان بازار سرمایه نجات پیدا خواهند کرد اما پس از مدتی با گرفتار شدن در میان گردابهای بیرحم، سرخورده و دلآزرده به این نتیجه میرسند که بورس ایران تحلیل پذیر نیست و برای کسب موفقیت در این بازار صرفاً باید به دنبال اخبار رانتی و اصحاب قدرت رفت.
علاوه بر برخی مشکلات بورس ایران، یکی دیگر از دلایل شکلگیری این طرز تفکر در این اندیشه است که میتوان با یادگیری علوم مربوط به بازارهای مالی، از تمام روندهای موجود بهره برد و بر تمام نوسانات و ریزشها چیره شد. برای بررسی این موضوع کافی است به فهرست ۱۰۰ میلیاردر برتر جهان نگاهی انداخت.
اگر پذیرفت افراد خبره و با دانش تسلط کامل بر جریانات موجود در بازارهای مالی استاندارد و شفاف مانند بازارهای آمریکا را دارند با توجه به نوسانات فراوان و فرصتهای دائمی برای کسب سود، باید این انتظار را داشت بخش عمدهای از فهرست میلیاردرها در اختیار گرگهای والاستریت باشد اما برخلاف انتظار این فهرست بطور کامل در اختیار کارآفرینان و صاحبان صنایع قرار دارد.
حتی افرادی مانند وارن بافت، کن گریفین، جیمس هریس سیمونز، استفان شوارتزمن ، توماس پیترنی، ریموند توماس دالیو و … که در این فهرست قرار دارند در حوزه کارآفرینان و مدیران نهادهای مالی و سرمایهگذاری قرار میگیرند نه در دسته معاملهگران. در این فهرست نه خبری از رابرت پریچر ( از بزرگان تحلیل تکنیکال) است و نه خبری از أسوت داموداران ( از بزرگان تحلیل بنیادی).
بعد از این بررسی میتوان فهمید حتی برترین و با دانشترین معاملهگران جهان هم اشتباهات زیادی دارند. فقط تفاوت آنها با سایر معاملهگران تعداد و نوع اشتباهات است. اشتباهات آنها کمتر است و ویرانگر نیست و طی زمان با برتری معاملات سودهده نسبت به معاملات زیانده بهتدریج از سایر سرمایهگذاران پیشی می گیرند اما گه گاه برخی مبلغان و مدعیان برای جلب توجه و رونق کسب و کار این رویا را برای مخاطبان ایجاد میکنند که میتوان با آموزش به یک معاملهگر بدون اشتباه تبدیل شد که یکی از خطرات آن حرکت کردن پشت سر بزرگان بازار سرمایه بصورت چشم و گوش بسته است. چرا که آنها با دانش و تجربه هستند و طبیعتا اشتباهی نمیکنند.
برای مثال زمستان ۲۰۲۰ ویروس کرونا وارد آمریکا شد و ابهام از آینده این ویروس و اثرات اقتصادی آن موجب شوک شدید به بازارهای مالی شد. تنها در یک روز شاخص داوجونز ریزشی ۹.۹ درصدی را تجربه کرد. ریزشی که سهام همه گروهها و صنایع را تحتتاثیر قرار داد اما گروههایی بیشتر مورد هدف قرار گرفتند که وضعیت کسب و کار آنها بطور مستقیم با ویروس کرونا در ارتباط بود.
فقط یک ماه زمان لازم بود تا سهام شرکتهای هواپیمایی و هتلداری ۷۰ تا ۶۰ درصد افت کنند. طبق توصیه وارن بافت که در روزهای سخت بازار در فضای مجازی دست به دست میشود باید طمع کار بود در روزهایی که همه میترسند. طبیعتا انتظار میرفت وارن بافت از این ریزش برای افزودن به سهام شرکتهای هواپیمایی پرتفوی برکشایر هاثاوی استفاده کند. اما پیرمرد ۹۰ ساله با شهامت تمام در یک نشست خبری اعلام کرد: چشمانداز صنعت هواپیمایی در آمریکا به سرعت تغییر کرده است. تصمیم فروش سهام با توجه به کسب و کار خطوط هواپیمایی گرفته شد.
برکشایر هاثاوی سهام ۴ شرکت هواپیمایی دلتا، امریکن ایرلاینز، ساث وست ایرلاینز و یونایتد ایرلاینز را پس از ۶۰ درصد ریزش دقیقا در نقطه کف قیمتی با قبول زیان فروخت و امروز پس از گذشت ۳ سال هر ۴ شرکت ۱۰۰ درصد بالاتر از محدوده فروش چهره افسانهای بازار سرمایه هستند. حتی اگر تحلیل وارن بافت در مورد تغییر وضعیت شرکتهای هواپیمایی درست باشد، بدون شک زمان خروج از این صنعت اشتباه بوده و حتی وی هم با پذیرش ضمنی اشتباه گفت: آن را لحظهای عالی در تاریخ برکشایر نمیدانم.
اما در آن زمان بخش عمده پرتفوی برکشایر هاثاوی در اختیار اپل یکی از موفقترین شرکتهای جهان قرار داشت. اگر طی این مدت شرکتهای هواپیمایی ۱۰۰ درصد رشد کردند، اپل بیش از ۲۰۰ درصد رشد کرد و زیان پذیرفتهشده توسط فروش شرکتهای هواپیمایی را بطور کامل پوشش داد. تصمیم موفق وارن بافت که سرمایهگذاری کلان روی سهام اپل بود، تصمیم منفی وی را به کامل خنثی کرد. حالا فردی را در نظر بگیرید که در آن روزها، وارن بافت را بدون اشتباه در نظر گرفته و در بازار دوطرفه، بدون مدیریت دارایی پشتسر وی حرکت کرده است. احتمالا برای همیشه از بازار حذف شده است.